مفهوم «هوشهیجانی»، كه عمرش به بیش از دو دهه نمیرسد، بر پایه دو مفهوم «هوش» و «هیجان» و ارتباط آن دو بنا شده است سالوی و مایر اصطلاح «هوشهیجانی» را برای بیان كیفیت و درك احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به كار بردند
والدین دارای الگوی رفتاری مستبد در امر تربیت کودک خود کنترل زیاد و گرمی کم اعمال می کنند والدین در این الگوی رفتاری، بسیار متوقع هستند و این الگویی تربیتی مبتنی بر محبت نکردن، سرزنش، انتقاد و سخت گیری است نگرش والدین این است که«همان کاری را که من گفتم انجام بده» چون انتظار دارند فرزندان بدون چون و چرا از دستورات آنها اطاعت کنند
معرفت و جوانب آن از دیر باز ذهن آدمی را به خود مشغول کرده است دقت و بررسی در این زمینه به پیدایش شاخه ای از فلسفه یعنی معرفت شناسی منجر شده است یکی از موضوعات معرفت شناسی رابطه ذهن و عین و تأثیر یا استقلال این دو نسبت به یکدیگر است اگرچه اصطلاح جامعه شناسی معرفت در قرن بیستم وضع شده است ولی طرح مسائل اولیه معرفت شناسی مسئله ای جدید نبوده و ریشه در
اختراع صنعت چاپ در زمینه وسایل ارتباط انسانی، انقلابی عظیم را با خود به همراه داشت با تکثیر کتاب ها، علوم رونق یافت و با پیدایش و گسترش روزنامه ها، ارتباطات اجتماعی توسعه یافت
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی می شود فقدان اضطراب ممکن است فرد را با مشکلات و خطرهای قابل ملاحظه ای مواجه گرداند
بحث جامعه مدنی ودولت درواقع تعیین حدود حوزه ها وعرصه های اقتدار است، بدین معنا که جامعه تاچه اندازه میتواند فضای مربوط به خود را داشته باشد وتا چه حدی دولت این حوزه را محترم می شمارد درحقیقت ارزیابی که از میزان دموکراسی در نظامهای گوناگون به عمل می آید بر اساس میزان وجود چنین فضای فرهنگی سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی استدر چنین شرایطی باید دید که افرا
توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهرهوری و بدون وجود دردسر است سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزشهایش است و نمیتوان آن را جـدای از سایر پدیدههای چند عامـلی فهمید که فرد را به مـوازاتی که در جامـعه به عمل میپردازد، میسازند سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسانهایی که مؤثر، شاد و راضی هست
تعهد عبارت است از به گردن گرفتن کاری ، به عهده گرفتن ، نگاه داشتن ، عهد بستن ، پیمان بستن می باشد( سامرز، 1987)
فرهنگ وبستر1 تعهد را این گونه تعریف کرده است
پیچیدگی حاصل از سوءمصرف غیرقانونی مواد در اصطلاحات وابسته به آن، که به نظر میرسد تقریباً با تشکیل جلسات شوراهای مختلف حرفهای و دولتی تغییر مییابند، منعکس است یک نمونه از آن نامی است که باید روی مواد تغییر دهنده مغز3 گذاشته شود متن بازنگری شده چهارمین ویراست راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSMIVTR)4 مواد تغییر دهنده مغز را «مواد»5 و اختلا